“
ج. از سن بلوغ به بعد
در این دوره شخص دارای مسئولیت کامل میباشد و در صورت ارتکاب جرم و نبود موانع، مجازات می شود.
گفتار چهارم:کودکی از دیدگاه حقوقی
کودک یا صغیر در اصطلاح حقوقی به کسی گفته می شود که از نظر سن به نمو جسمی و روحی لازم برای زندگی اجتماعی نرسیده باشد، چون حیات واقعی با تولد شروع می شود بنابرین دوران کودکی هم با تولد آغاز میگردد. ماده ۹۵۶ قانون مدنی مقرر میدارد: «اهلیت برای دارای بودن حقوق، با زنده متولد شدن انسان شروع و با مرگ او تمام می شود». اما نبایستی فراموش کرد که کودک قبل از آنکه متولد شود، یعنی در حالی که جنین است، نیز دارای حیات است و بدین جهت شایسته است که مورد حمایت قرار گیرد. بدین اعتبار شاید بتوان ادعا کرد که شروع کودکی در واقع از تاریخ انعقاد نطفه میباشد، زیرا از این زمان است که کودک به عنوان موجودی زنده و مستقل از پدر و مادر مورد توجه مقنن قرار گرفته و برای او حقوقی مقرر میگردد.طبق تبصره ۱ ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی ،سن بلوغ در دختران ۹ سال تمام قمری و در پسران ۱۵ سال تمام قمری است و قبل از این شخص صغیر میباشد و کودک قلمدتد میگردد.البته این سن در مورد نکاح اندکی تفاوت دارد.ماده ۱۰۴۱ ق.م مقرر میدارد.بر این اساس در ازدواج سن بلوغ ۱۵ سال شمسی برای پسران و ۱۳ سال شمسی برای دختران است.
مطابق مقررات قانون مدنی، حمل یعنی کودکی که هنوز متولد نشده، از تاریخ انعقاد نطفه عیناً مانند کودکی که به دنیا آمده از کلیه حقوق مدنی برخوردار میگردد، مشروط بر آنکه زنده متولد شود، اگرچه پس از تولد هم فوراً بمیرد.
علامتی که نوعاً برای زنده متولد شدن نوزاد در نظر گرفته می شود، گریه کردن و حرکت بعضی از اعضای بدن نوزاد است و این امور از علایم معمولی حیات است، اما اگر علایم دیگری دائر بر زنده متولد شدن موجود باشد مانند آنکه در اثر کالبد شکافی معلوم گردد که ریه های کودک تنفس نموده، برای اثبات وراثت او کافی است. از نظر مناسبات و روابط حقوقی، حمل یعنی کودکی که هنوز متولد نشده است به عنوان موجودی زنده و مستقل از پدر و مادر خود مورد نظر مقنن قرار گرفته و از این جهت می توان شروع کودکی را از زمان انعقاد نطفه دانست.
گذشته از مفاهیم لغوی در نظام حقوقی هر کشور علی الاصول طفل یا صغیر دارای تعریف معینی است که البته بین این تعاریف اختلافاتی وجود دارد.هرچند در سالهای اخیر تلاشهای بینالمللی در نزدیک ساختن این تعاریف اعمال شده است،در اعلامیه جهانی حقوق کودک سال ۱۹۵۹راجع به حقوق کودک مطالب مهمی ذکر گردیده است ولی تعریف مشخصی از کودک در آن دیده نمی شود.در گزارش دبیر کل سازمان ملل متحد در دهه ی۱۹۶۰-۱۹۷۰بدون این که تعریفی از کودک شده باشد کودکان در یکی از طبقات زیر قرار گرفته اند و از هم متمایز میشوند:(اشتیاق،۱۳۷۳:ص ۲۸)
کودکانی که کاملأ وابسته به خود هستند و هنوز به مدرسه نمی روند(سن بین ۶تا۸سال)
کودکانی که در آن واحد برای رشد و تکامل خود هم به خانواده وهم به مدرسه در جهت اجرای تعلیمات اجباری وابستگی دارند(سنین۱۲تا۱۳سال)
جوانان و نوجوانانی که مرحله آخر قبل از رسیدن به رشد کامل و بالغ شدن را می گذرانند و کلیه مؤسسات دولتی تصدی امور آن ها را بر عهده داشته و رسیدگی می نمایند.
چنان که ملاحضه می شود در گزارش مذبور نیز تعریف و حدود سنی دقیق برای کودک ذکر نشده است تا قابلیت انطباق به تعاریف مختلف کشورها را حفظ نماید لیکن در مقایسه با اعلامیه ی جهانی کودک سال۱۹۵۹قدمهایی را به این سمت برداشته است.بالاخره در ماده ۱ ازکنوانسیون حقوق کودک سال۱۹۸۹چنین آمده است: (از نظر این کنوانسیون منظور از کودک، افراد انسانی زیر سن هجده سال است،مگر اینکه طبق قانون قابل اجرادر مورد کودک،سن بلوغ کمتر تشخیص داده شود.) در این ماده پایان سن بلوغ ۱۸ سال تمام یا کمتر از آن مطابق قانون تعیین شده است.در اکثر کشورها علاوه بر تعریفی که از طفل نموده اند به تقسیم بندی اطفال به حداقل دو گروه سنی نیز مبادرت ورزیده اند.گروه سنی که از بدو تولد آغاز می شود و مطلقأ فاقد مسئولیت است و هیچ واکنشی علیه او نسبت به عمل هرچند به ظاهر مجرمانه وی نشان داده نمی شود. و گروه دیگری که ممکن است مشمول اقداماتی تامینی وتربیتی گردد.در برخی مواد سن خاص فاصله بین این دو طبقه تعیین نشده است بلکه ظهور عواملی نظیر قوه تمیز ملاک قرار گرفته است. در مورد تعریف کودک و تعیین محدوده دوران کودکی نمی توان به صورت قاطع صحبت کرد،زیرا اختلاف نظرهای بسیاری در مورد تعریف طفل وجود دارد.این اختلافهای موجود در تعیین دامنه دوران کودکی امری نیست که نتیجه اختلاف سلیقه های شخصی باشد در واقع این امر ناشی از متغیر بودن دوران کودکی در افراد مختلف است.بر اساس دیدگاه روانشناسان و کارشناسان تربیتی پایان دوران کودکی در افراد مختلف،متفاوت است؛در یکی زود پایان می پذیرد و در دیگری دیرتر واین امری نیست که در کنترل افراد باشد،بلکه مقوله ای غیر ارادی و غیر قابل کنترل است و همین عامل باعث می شود که هرگاه نوبت به تعریف کودک و تعیین محدوده دوران کودکی میرسد تعاریف گوناگونی ارائه می شود.و هر گروه با توجه به متغیر های رشته تخصصی خود تعریفهای متفاوتی را از کودک و دوران کودکی ارائه میدهد. اما به ناچار باید کودک را به طور دقیق بشناسیم تا بتوانیم در این دوران،که مهمترین دوران زندگی او محسوب می شود،اطفال را مورد حمایت قانون قرار دهیم.منظور از کودک و نوجوان در حقوق کیفری، فردی است که((فاقد شرایط لازم روحی-ذهنی، جسمی و اجتماعی برای پذیرش مسئولیت یا مسئولیت کامل در پاسخگویی نسبت به نقض قوانین کیفری است.))(موذن زادگان،۱۳۸۳: ۱۶۳)
به عبارت دیگر،کودک به معنای وسیع کلمه به کسی گفته می شود که از نظر سن به نمو جسمی و روحی لازم برای زندگی اجتماعی نرسیده باشد.(عبادی،۱۳۸۷: ص۵)
مبحث دوم:مفهوم نکاح و اقسام آن
نکاح به دو دسته دائم و منقطع تقسیم می شود که در ذیل مورد بررسی قرار میگیرد.
گفتار اول:مفهوم لغوی و حقوقی و فقهی نکاح
نکاح عقد زناشویی بستن، زناشویی کردن، زناشویی امتزاج طبایع است بعضی با بعضی که موجب پدید آمدن موالید میگردد جوهری نیز معتقد است لغت نکاح در است. اما به معنای عقدنکاح مجازاً به کار رفته است. وطی و جماع اصل به معنای الصحاح، برخی نیز احتمال دادهاند این واژه مشترک میان دو معنای وطی و عقد باشد. نکاح در اصل به معنای وَطْیْ (آمیزش) است،که در مورد عقد ازدواج به مناسبت اینکه آن زمینه وطی میباشند، استعمال میشود. به نظر میرسد منظور از عقد،نه تنها صیغه بلکه مفهوم حاصل از آن یعنی همان ازدواج است بنابرین نکاح را چنین تعریف میکنیم:
«نکاح رابطهای است حقوقی – اخلاقی که به وسیله عقد بین زن ومرد حاصل میشود وبه آن دو حق میدهد که با یکدیگر زندگی کنند، مظهر بارز این رابطه، حق تمتع جنسی است. این تعریف شامل هر دو قسم نکاح یعنی دائم و موقت میشود
“
[دوشنبه 1401-09-21] [ 06:12:00 ب.ظ ]
|